معنی اقامتگاه سلاطین

حل جدول

لغت نامه دهخدا

سلاطین

سلاطین. [س َ] (ع اِ) ج ِ سلطان. (منتهی الارب) (آنندراج): همه بزرگانندو بجاه و خدمت سلاطین تقدم داشتند. (تاریخ بیهقی).
یکچند پیشگاه همی دیدی
در مجلس ملوک و سلاطینم.
ناصرخسرو.
و دیگر سلاطین دولت میمون را که خداوند عالم پادشاه عصر... (کلیله و دمنه).
شاه سلاطین فروز خسرو شروان که چرخ
خواند بدوران او شروان را خیروان.
خاقانی.
اعدل ملوک و افضل سلاطین. (سندبادنامه). هیچیک از ملوک و سلاطین عالم در حق هیچ پادشاه و... (ترجمه تاریخ یمینی).
ملک حفاظی و سلاطین پناه
صاحب شمشیری و صاحب کلاه.
نظامی.
کجا در حساب آورد چون تو دوست
که روی ملوک و سلاطین در اوست.
سعدی.


حب سلاطین

حب سلاطین. [ح َب ْ ب ِ س َ] (اِ مرکب) رجوع به حب السلاطین و دند شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

اقامتگاه

اتراقگاه، توقفگاه، منزلگاه، مسکن، موطن


سلاطین

امرا، سلطان‌ها، پادشاهان، ملوک، شاهان،
(متضاد) رعایا

فارسی به عربی

اقامتگاه

سکن، مسکن

فرهنگ فارسی هوشیار

اقامتگاه

کاژه نشستگه نشستگهی زان میان بازجست که دارد نشیننده را تندرست (نظامی) مانشگاه


سلاطین

(تک: سلطان) چیرگان شاهان (اسم) جمع سلطان پادشاهان. جمع سلطان

فرهنگ عمید

سلاطین

سلطان

کلمات بیگانه به فارسی

سلاطین

پادشاهان

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

سلاطین

پادشاهان

فرهنگ فارسی آزاد

الواح سلاطین

اَلْواح سَلاطِین، لَوح های جداگانه ایست که در ادرنه و عکا خطاب باعاظم سلاطین عصر نازل گردید و ظهورالله بآنها ابلاغ شده و بمایَنْبَغِی وَ یَلِیقَ لَهُم نصیحت گردیدند (بذیل کلمه ملوک نیز مراجعه شود)،

معادل ابجد

اقامتگاه سلاطین

728

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری